۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

امید

من ندارم سر یأس
زیر بی حوصلگی شب،
از دورادور...
ضرب آهسته پاهای کسی می آید!

۴ نظر:

ناشناس گفت...

وای تو داری همه رو وسوسه میکنی بدجنسسسسسسسسسس (شوخی)

خیلی نوشته هات قشنگه و پر از احساس خوشحالم که از اومدن یه بچه دیگه اینهمه راضی و خرسندی میبوسمتون تو و سام عزیزمو قول بده اگه پسر بود بزاریش واسه دختر من هههههههههههههه

به وبلاگ سارینا هم سر بزن خاله

سمیرا گفت...

وای قربون اون صدای پاهاش برم که مثل مورچسسسسسسسسسسسسس

ناشناس گفت...

اليييييييييييي اون ناشناس مونا مامان سارينا هستش ههههههههههه

fariba گفت...

salam nazanin...khoshamadi be jame weblognewisan...